بررسي ومطالعه ي شيوه هاي ارتقاي منزلت اجتماعي معلّمان

بررسي ومطالعه ي شيوه هاي ارتقاي منزلت اجتماعي معلّمان

« من علمنّي حرفاً فقد صيّرني عبداً » درباره­ي ارزش معلمي و جايگاه ا و و تكريم شخصيت وي وجود ندارد.

 به نظر بنده منزلت و جايگاه معلم را مي توان از ديدگاه هاي زير مورد بررسي و توجه قرار داد :

الف) از ديدگاه قرآن و احاديث     ب) از ديدگاه بعضي از علماي تعليم و تربيت جهان     ج) از ديدگاه برخي از نظام هاي آموزشي جهان        د) از ديدگاه دانش آموزان و اوليايشان     ه) جايگاه معلم در جهان معاصر.

انشااله در ادامه مقاله به بررسي برخي از آنها خواهيم پرداخت.

مسئله اي ديگري كه بنده در اين مقاله به آن پرداخته ام وجود رابطه مستقيم بين ارزش و منزلت اجتماعي بالا قائل شدن براي معلمان در هر جامعه با پيشرفت  علمي و فرهنگي آن جامعه مي باشد. و چه زيبا مقام معظم رهبري امسال را سال  اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي نامگذاري كرده اند با توجه به اينكه از سردمداران اصلي فرهنگ هر جامعه آموزش و پرورش آن جامعه مي باشد لازم است كه با ارزش قائل شدن به جايگاه ومنزلت اجتماعي معلمان فرهنگ جامعه را كه قرهنگ توليد ، فرهنگ مصرف كالاي داخلي و فرهنگ ... را بالا برده وباعث پيشرفت اقتصاد و خودكفايي در اكثر توليدات استراتژيك شويم.

بالا بردن منزلت اجتماعي و بيان ارزش واقعي معلم در جامعه به وسيله­ ي رسانه هاي گروهي باعث خواهد شد كه او بتواند در امر آموزش و پرورش، انتقال ارزش ­ها و كمك به رشد فراگير بطور مؤثرتري عمل كند. احترام به شخصيت معلم باعث مي شود كه او از نفوذ معنوي بيشتري در ميان فراگيران برخوردار شود و در نتيجه، انتقال ارزش ها بهتر و راحت­تر صورت گيرد.

معلمان در سعادت و سلامت ملت ها نقش کلیدی و اساسی دارند و پیشرفت و توسعه را برای جامعه به ارمغان می‌آورند. مردان بزرگی که امروزه در دنیا در افکار و اندیشه‌های مردم تغییر وتحولی ایجاد نموده و موجب توسعه‌ی جامعه شده اند؛ یا معلم بوده و یا برای نیل به اهداف و آرمان های خود از اندیشه ها و تجربیات معلمان بهره جسته اند

بيان مسئله و اهميت موضوع:

براي اينکه معلمان به عنوان يکي از ارکان اصلي آموزش و پرورش ،بتوانند نقش خويش را به خوبي ايفا کنند ،بايد از منزلت و پايگاه اجتماعي شايسته اي برخوردار باشند.چنانچه پياژه مي گويد:زيباترين طرح اصلاح  و بازسازي نظام آموزشي، در صورتيکه معلم به تعداد کافي و با کيفيت مطلوب در اختيار نباشد، با شکست روبرو خواهد شد.اگر باور عمومي بر اين باشد که "بهترين ها ، بهترين ها را مي سازند" به پايگاه اجتماعي معلمان اهميت فوق العاده اي خواهد يافت.معلمي که از پايگاه اجتماعي بالا برخوردار است،مي تواند الگويي مناسب براي دانش آموزان باشد.بر اساس مطالعات انجام گرفته در کشورهايي که از لحاظ آموزشي پيشرفته در معلمان از پايگاه اجتماعي بالايي برخوردارند و شمار داوطلبان اين شغل بيشتر از مشاغل ديگر است،چنانچه در ژاپن اعتقاد دارند که "شايستگي نظام آموزشي به اندازه شايستگي معلمان آن است.تحقيقات نشان مي دهدکه تقريبادرتمام کشورهاي اروپايي معلمان از پايگاه اجتماعي بالايي برخوردارند.

در حالي که درايران مانند بسياري از کشورهاي درحال توسعه معلمان نه تنها به شغل خودافتخار نمي کنند بلکه احساس سرشکستگي نيز مي کنند همچنين،اين نگرش در جامعه ايجاد شده که اغلب افرادي که به حرفه معلمي روي مي آورند ، در تصدي مشاغل ديگر توفيقي نيافته يا سرمايه اي براي فعاليتهاي اقتصادي و تجاري نداشته اند. درچنين شرايطي استقبال نکردن فارغ التحصيلان و جوانان از شغل معلمي چندان باعث تعجب نيست،اين وضعيت سبب روي گرداني افراد با هوش و مستعد از شغل معلمي،افت کيفيت آموزشي،ناکامي نظام آموزش و پرورش در نتيجه برون داد و محصول نامناسب مي شود.

در نتيجه، اين موضوع محور بحث مجامع بين الملل قرار گرفته است. چنانچه در اکثر کشورهاي جهان معلمان از پايگاه اجتماعي مناسبي برخوردار نيستند و در گزارشي از يونسکو به نحو متقاعد کننده اي استدلال شده که آنچه در حال حاضر در اکثر کشورها از معلمان انتظار مي رود ،با پاداش ها و حقوقي که دريافت مي کنند تناسبي ندارد»  بنابراين مي توان گفت بزرگداشت معلمان و شناسايي عوامل مؤثر در آن جهت اعتلاي پايگاه اجتماعي آنان به اندازه خود تعليم و تربيت حائز اهميت است.

متاسفانه در كشور مانيز مسئله ارتقاي اجتماعي معلمان به عنوان يك شعار درآمده و هر مقام مسئول در موقعيت هاي كه قرار مي گيرد شروع به دادن شعار در مورد شان و منزلت اجتماعي معلمان مي كند و اينكه بايد فلان كار و امتياز را بايد براي معلمان انجام داد مي كنند اما در عمل كاري مشاهده نمي شود و وقتي همكاران شروع به گلايه از موقعيت شغلي خود در مقايسه با ساير مشاغل در جامعه مي كنند بيشترين جوابي كه با آن روبرو مي شوند اين است كه آموزش و پرورش يك نهاد و سازمان مصرفي است و تا زماني كه اين نگرش به آموزش و پرورش وجود داردنه انتظارافزايش شان و منزلت اجتماعي معلمان را ، و نه انتظار تحولي جديد در نظام آموزش كشور را بايد داشت . اصولاً پيشرفت در چنين جامعه اي هم حركت لاك پشتي خواهد داشت.

مقام معلم از دیدگاه قرآن:

نخستین معلم، خدا است:« وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا» (بقره/31)      

[به آدم نام های (اشیا و خواص و اسرار چیزهایی را که نوع انسان از لحاظ پیشرفت مادی و معنوی آمادگی فراگیری آن ها را داشت، به دل او الهام کرد و بدو) همه را آموخت...]

  دومین معلم، پیغمبرانند:

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاؤُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ (روم/47)

[ما پیش از تو، پیغمبران بزرگواری به سوی اقوام خود روانه کرده ایم و ایشان برای آنان دلیل ها و برهان ها ذکر کرده اند و بدیشان معجزات روشنی  نموده اند...]

سومین معلم، علما و فرزانگانند:

الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا (احزاب/39)

[کسانی هستند که رسالت های خدا را می رسانند و از او می ترسند و از کسی جز خدا نمی ترسند، و کافی است که خدا حسابرس باشد...]

اسلام معلم را به‌عنوان پدر روحانی معرفی می‌کند و می‌گوید: «اب معلمک» یعنی یکی از پدران ثلاثه تو، معلمی است که به تو دانش می‌آموزد و بنابراین تمام حقوقی که درباره پدر و مادر رعایت می‌شود باید در حق معلم به‌صورت کامل‌تری رعایت شود. نام معلم چنان باعظمت است که در جای جای متون اسلامی از او تجلیل به عمل آمده تا به آن حد که خداوند علیم خود را معلم خوانده و رسول‌الله(ص) فرموده‌اند: «انما بعثت معلما»، امام خمینی‌(ره) نیز در این مورد فرموده‌اند: «معلم اول، خدای تبارک و تعالی است که اخراج می‌کند مردم را از ظلمات به نور و به‌وسیله انبیا و آیات وحیانی مردم را دعوت می‌کند به نورانیت، دعوت می‌کند به کمال، به عشق و به محبت و به مراتب کمالی که از برای انسان است، دعوت می‌کند. به دنبال او انبیا هستند که همان مکتب الهی را نشر می‌دهند و آن ها هم شغل‌شان تعلیم است، معلمند، معلم بشرند، آن ها هم شغل شان این است که مردم را تربیت کنند و انسان را تربیت کنند که از مقام حیوانیت بالا برود و به مقام انسانیت برسد.

مقام معلم مقام والایی است، مقامی است که بالاتر از مقام معلم نیست و چنین است که وارثان انبیاء شمرده می‌شوند. چنان چه در احادیث و سخنان بزرگان آمده است و فرموده‌اند: «ان العلما ورثه الانبیاء»، یعنی دانشمندان وارثان پیامبرانند.

معلم شمع سوزان و فروزان هدایت است که نورش بر اساس حدیث مشهور «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» از منبع اصلی نور یعنی خدا دریافت داشته و برای نورافشانی قلوب و بینا کردن آن‌ها به منظور هدایت در طرح مستقیم و رسیدن به قرب الهی که مقصد نهایی انسان است تلاش می‌کند، معلم راهبر دل‌ها به قله‌های کمال و سعادت است معلم به مثابه باغبانی دل سوز است که بذر ایمان می‌افشاند و گل تقوا می‌پروراند.

جایگاه و شأن معلم و استاد تا بدان جاست که رسول الله (ص) در کلامی به حضرت علی (ع) فرموده‌اند:« یا علی اگر یک فرد به وسیله تو و (به مدد الهی) طریق هدایت را باز یابد و به حق رهنمون گردد پر ارزش تر و بهتر از آن است که ما لک شتران سرخ موی فراوان باشی.»

معلمان مایه حرکت و برکت جامعه هستند و حضرت علی(ع) فرموده است: «العلما باقون ما بقی الدهر اعیانهم مفقوده و امثالکم فی القلوب موجوده» دانشمندان تا پایان جهان زنده‌اند، شخص آن ها در میان نیست اما آثارشان در قلب‌ها موجود است و چنین است که علما به مقام شفاعیت می‌رسند.»

پیامبرگرامی اسلامی در این مورد فرموده‌اند: «یشفع یوم القیامه الانبیاء ثم العلما، ثم الشهداء» روز قیامت نخست انبیا شفاعت می‌کنند، سپس علما و بعد از آن ها شهیدان، و چنین است که از خدا می‌ترسند و به مقام عالی خشیت می‌رسند، یعنی تنها دانشمندان هستند که از خدا می‌ترسند و خشیت یعنی ترس از مسوولیت توأم با درک عظمت مقام پروردگار و این حالت خشیت مولود سیر در آیات آفاقی و انفسی و آگاهی از علم و قدرت پرودگار و هدف آفرینش است.

در نظام تعلیم و تربیت اسلام معلم مسوول تمام مقدراتی است که برای یک کشور یا جامعه پیش می‌آید و مسوول تمام مقدراتی است که برای یک کشور یا جامعه پیش می‌آید و مسوول تمام انسان‌هایی است که زیردست او باید تربیت بشوند. معلم اگر خودسازی کند و تهذیب نفس کند و حاکم بر خود باشد افراد یک جامعه صالح و صالحه خواهند بود و اگر خدای ناخواسته معلم تربیت دینی نداشته باشد سبب انحراف نسل‌ها و عصرها می‌شود و جامعه‌ای را به خرابی می‌کشاند و همه سعادت‌ها و همه شقاوت‌ها از مدرسه‌هاست و کلیدش به دست معلم است و این موضوع حکایت گر جایگاه خطیر و بسیار مهم معلم و مربی است، امام باقر (ع) فرموده‌اند: «عالم ینتفع بعلمه افضل من سبعین الف عابد»

پس از نهاد خانه و خانواده که کانون پر مهر و محبت پدر و مادر است مدرسه مهم‌ترین مکان برای تعلیم و تربیت است جایی که محل بروز و ظهور رسالت خطیر معلمی است که اگر او معلمی کند راه انحراف بسته می شود و در زندان ها مسدود می گردد. مکتب تعلیم و تربیت اسلامی رسالت های مهمی را برای معلم و مربی ترسیم کرده است.

جايگاه معلم از ديدگاه بعضي از علماي تعليم و تربيت جهان :

در بيان جايگاه و پايگاه معلم افلاطون گويد:

« اي گروه معلمين، وصايا و سفارش ­هاي مرا درك كنيد. براي شاگردان، هم چون آئين ه­اي روشن باشيد و آن ها را از هر گونه زشتي­ و تمايلات نكوهيده و اشتباهات بازداريد ».

فروبل مي­ گويد:

« رشد و تكامل كودك در هر مرحله بستگي دارد به رشد و تكامل مرحله­ ي پيش و وظيفه ی معلم آن است كه در هر مرحله لوازم و وسايل رشد و تكامل او را فراهم سازد ».

كمينوس عقيده دارد:

« معلم فردي است كه افراد را براي زندگي آماده مي­ كند و هدف او اين است كه فرد داراي دانش، اخلاق و دين باشد ».

راجرز از صاحب نظران مشاوره مي­ گويد:

«براي اين كه معلم بتواند در كمك و راهنمايي به شاگردان خود مؤثر و موفق باشد، بايد افراد را به عنوان يك انسان قبول داشته باشد و براي آنان ارزش قائل شود و آن ها را درك كند و در هنگام مشكلات با آن ها همدلي كند» .

جايگاه معلم از ديدگاه بعضي از علماي تعليم و تربيت مسلمان :

ابن سينا معتقد است: « زماني كه كودك شش ساله شد، پدرش بايد او را به مكتب فرستد و تا چهارده سالگي به تحصيل گمارد. آموزگار او بايد با دين و درستكار و خردمند و منصف و پاكيزه و موقر باشد. راه معاشرت را بداند، به روش تعليم و تربيت اطفال و تهذيب اخلاق آن ها آشنا باشد. معلم بايد به هنگام آموختن، روحيه ­ي معتدل داشته باشد و... »

امام محمد غزالي تأكيد مي­ كند كه :

« شاگرد بايد استاد را عزيزتر از پدر بداند، زيرا پدر سبب زندگاني فاني است و استاد سبب زندگاني باقي » . خواجه نصيرالدين طوسي معتقد است:

« معلم بايد عاقل و ديندار و شيرين سخن و نظيف و واقف بر تربيت اطفال و با وقار و با هيبت و با مروت باشد».

سعدي در گلستان تأكيد مي­ كند كه:

« معلم گاه سخت­گيري بايد بكند و گاه ارفاق، و هيچ گاه اعتدال را از دست ندهد.

جامي نيز مي­ گويد:

كسي گفت چوني چنين رنج بر                 به تعظيم استاد بيش از پدر؟

بگفتـا زد آن نقش آب و گلـم                   وزين تربيت يافت جان و دلم

از آن شد تن من پذيراي جان                   وزين آمـــدم زنده­ي جاودان

نقش و جايگاه معلم در دوران معاصر:

سخن گفتن از « نقش مشخص معلم » ناممكن است، زيرا در اين صورت، بايد پذيرفت كه چيزي به روشني تعريف شده كه كليه­ي معلمان مدارس را در هر شرايطي مي­ توان با آن سنجيد. ماسگروو و تايلور در تحليل « شكل دادن نقش معلمان در دوران معاصر» برخي از دگرگوني هاي حاصل در مفهوم نقش معلم را با توجه به مفاهيم متغير روش تدريس بررسي كرده اند. در نتيجه­ ي برخي از دگرگوني ­هاي اخير، معلم ممكن است به يك « مدير صحنه » يا « كارمند ارشد » يا احتمالاً نوعي مددكار اجتماعي تبديل شود. لكن « نخستين نياز معلم جديد آن است كه تدريس نمي­كند »! زيرا ناچار است خواست هاي سرپرستانش را در نخستين مراحل آموزشي خود دنبال كند.

احتمالاً، روزگاري معلم با خوشحالي مي­ توانست بگويد كه تنها وظيفه­ ي او انتقال مجموعه ­ي خاصي از دانش به گروه خاصي از شاگردان و آگاهانيدن آنان از مهارت هاي خاص و احتمالاً از گرايش ها و آراي ويژه است. اما به يمن دگرگوني شرايط اجتماعي و بررسي دقيق­تر فرايند تعليم و تربيت از طريق رشته هاي مختلف آن، امروز مي­ توان جايگاه معلم را به دقت و باريك بيني تمام مشخص كرد. البته ممكن است، معلماني باشند كه هنوز هم نقش خود را به همين صورت تعبير كنند! اما بسختي مي توان پذيرفت كه اينان نقش خود را با توجه به مجموعه­ي نقش ها، كيفيت متغير آن و انتظاراتي كه از هر نقش داريم، جدي گرفته باشند.

« ماسگروو » اشاره كرده است كه معلمان با بقيه­ ي جامعه، ارتباط خاص خود را دارند. اينان همچون كشيشان يا روان پزشكان نقش واسطه­ ي دو دنيا را دارند و در نتيجه به هيچ يك از اين دو دنيا تعلق ندارند. معلم با در نظر گرفتن نقش خود، متوجه مي شود كه بسياري از مسائل شخصي و تضادهاي او از موقعيت ويژه اش ناشي مي شود. او ممكن است نوع جامعه ­اي را كه از او نقش خاصي انتظار دارد يا مي خواهد كه اين نقش را به شاگردان خود منتقل كند، دوست نداشته باشد يا حتي با آن بشدت مخالف باشد. اين خواه ناخواه به تضاد ذهني او مي­ انجامد. لكن تضادهاي ديگر از اين واقعيت منبعث مي­ شود كه معلم در مقام يك فرد در زندگي، نقش­هاي متعدد ايفا مي­كند ( پدر، صاحب منصب و ... ) از اينرو هر نوع تحليل نقش معلم نمي ­تواند فرديت معلم را ناديده بگيرد. با اين حال با توجه به نقش مذكور از فرديت او تنها به صورت كلي مي­ توان سخن گفت.

در هر نوع بررسي نقش و جايگاه معلم، با آنچه افراد ديگر از شاگردان گرفته تا والدين و مراجع محلي تعليم و تربيت از او انتظار دارند، سر و كار نزديك داريم. اين انتظارات، يا هنجارهاي نقش، ممكن است باري سنگين بر دوش معلم بگذارد كه در مواردي براي قبول آن بي­ علاقه باشد يا آمادگي نداشته باشد. مسلماً والدين و شاگردان از او انتظار دارند كه به مفهوم ساده ­ي كلمه تدريس كند. اما در واقع ممكن است خود معلم به تدريس به منزله­ ي كوچكترين و كم اهميت ­ترين و يا احتمالاً عمده ترين نقش خود نگاه كند.

در شرايط كنوني تعليم و تربيت شق اخير كمتر محتمل است، اما به هر صورت امكان آن وجود دارد. با اين حال معلم ممكن است در مقايسه با ديگراني كه در همان مجموعه نقش هستند، به نقش خود با ديد متفاوتي بنگرد. او ممكن است خود را مشاور يا راهنماي شاگردانش بداند و همواره براي شنيدن مسائل آنان و اظهار نظر مشورتي در هر جا و هر وقت كه لازم بود، مشتاق و آماده باشد. او ممكن است خود را مددكار و دوست آنان، نوعي مددكار اجتماعي آنها بداند. معلم ممكن است در مقام عضو جامعه، بپذيرد كه نقش او در وهله­ ي اول آشنا كردن كودكان با جامعه است، يعني ممكن است احساس كند كه عمده ­ترين وظيفه ی او اجتماعي كردن آنان است.

 

جايگاه و سهم معلم در ساخت جامعه­ ي ايران :

دكتر كاردان در مقاله­ اي تحت عنوان « مقام و سهم معلم در ساخت جامعه ی ايران » چنين اظهار داشته است: « زندگي صنعتي در جايگاه شغل معلمي اثرات سويي به جاي گذاشته است. شايد سؤال شود كه چه اثراتي؟! و چرا؟

زندگي صنعتي سبب شده است كه اولاً، خانواده ديگر به معناي قديم وجود نداشته باشد و پدر و مادر هر دو شاغل و مجبور به بيرون رفتن از خانه باشند. و آيا وقتي كه مادران از خانه بيرون رفتند و اين حركت ايجاد شد، مي­ توان گفت ثبات كه لازمه­ ي تربيت است وجود دارد ؟! چه كسي بايد اين وظيفه را به عهده بگيرد؟! معلم! از معلم امروز مي­ خواهيم كارهايي را كه خانواده­ي سابق انجام مي­ داد، انجام بدهد. نقش او پيچيده­ تر شده است. معلم بايد مواظب يك رقيب ديگر هم باشد و آن اين است كه افراد خانواده نه تنها شاغل و مشغولند، بلكه در آن ساعاتي هم كه با هم زندگي مي­ كنند با هم نيستند. چشم­ها به تلويزيون دوخته شده است و تبليغات تكنولوژي آموزشي! اين كه تلويزيون و اصولاً تكنيك­ هاي آموزشي كجا بايد قرار بگيرند تا باعث تنزل مقام معلم نباشد» .

از جمله ی عوامل ديگر، مدارس خصوصي (غير انتفاعي!) است كه معلم را به صورت يك كاسب در آورده است و... و عامل ديگر تربيت معلم است. تربيت معلم به صورت فوري، معلم شش ماهه، معلم يك ساله. سابقاً آموزگار و معلم خود ساخته بود، در جامعه تربيت شده بود، نه در دو سال در دانش سراي مقدماتي و تربيت معلم و ... يكي ديگر مراتبي است كه به وجود آمده و جامعه هم به آن صحه گذاشته است؛ آموزگار، دبير، دبيرراهنمايي، دبيردبيرستان، استاد دانشگاه، مربي دانشگاه و ... و اما آنچه مربوط است به خود معلمان، بي اعتنايي خود آن هاست به شغل معلمي، تحقير كار خود در نتيجه ­ي تلقين ها.

نقش معلم در آموزش و پرورش و جامعه:        

در نظام آموزشي عواملي همچون افراد تعليم يافته، تسهيلات و تجهيزات، آداب و مقررات و هنجارهاي خاص، فضاي آموزشي، و ... وجود دارد که شايد بتوان گفت يکي از مهم ترين عوامل نظام آموزشي و پرورش معلم است. و او مي تواند نقص ديگر حوزه ها را تا حدود زيادي بر طرف و از فرصت هاي در دسترس بهترين استفاده در جهت کار آمدي خود داشته باشد. مدرسه نهادي است که شکل سازماني خاص خود را دارد، اما در عين حال نوعي جامعه نيز هست. معلم در اين جامعه در دنياي خاص خود که بين دنياي کودکان و بزرگسالان واقع شده به سر مي برد. مي گويند او «بزرگسالي است در ميان کودکان و کودکي است در ميان بزرگسالان» اين سخن مانند اکثر شوخي ها واظهار نظرها مبالغه آميز است، اما در آن حقيقتي نهفته که يکي از مشکلات حرفه ي معلمي را آشکار مي کند».

صاحب نظري اظهار مي دارد که « معلم حد واسط دنياي واقع و دنياي آرماني است» و بيشتر شاگردان معلمان خود را به ارائه تصاويري از شرايط بسيار غير واقعي يا آرماني و دور بودن از زندگي واقعي متهم مي کنند و نقش تدريس چيزي است اکتسابي و اين نقش بايد ساخته شود.

نقش معلم چيست؟ اصولاً نقش دو جنبه دارد زيرا که هر جنبه ارزشي دارد و از آن انتظار مي رود و اين دو جنبه يکي طرز کار ديگري برخورد با ديگران است مسئله اي ديگر آن است که خود شخص از آن چطور برداشت مي کند و ديگران راجع به آن چه عقيده و انتظاري داشته باشند. نقش معلم آن چيزي ست که او انجام مي دهد و اين کار بر مبناي معلومات خود او و برنامه و سياست مدارس مختلف قرار دارد. به همين علت وظيفه يا نقش معلم در مرکز پيش دبستاني مانند کار او در دبيرستان نيست.

رابطه ي نزديکي بين تصور و خواسته ي شخصي از شغل، در اثر و قضاوت جامعه خواهد بود و به همين علت اهميت بعضي مشاغل تغيير مي کند و در انتخاب شغل آينده انسان اثر مي گذارد.

اين مسئله درباره ي (شغل) معلمي بسيار مهم است و هر طور معلم به خود بنگرد و خود را قضاوت کند جامعه هم به همان روال نسبت به او فکر خواهد کرد و چگونگي قضاوت جامعه درباره ي شغل معلمي، در انتخاب اين شغل بين جوانان تأثير خواهد گذاشت.

نظر جامعه نسبت به معلم چيست؟ اغلب اشخاص در ذهن خود براي هر شغلي يک تصوراتي دارندو يک شغل را مجسم مي کنند.« مطالعه اي کامل درباره ي اين که اجتماع از معلم چه انتظاري دارد انجام گرفت و به اين نتيجه رسيد که از معلم انتظاري مي رود که تمام حرکات و رفتارش بر مبناي ارزش هاي اجتماعي باشد و سر مشق خوبي از رفتار و اخلاق باشد و هيچ گناهي مرتکب نشود. معلم بايد يک انسان بي طرف و قاضي درست باشد» .

معلمين را اغلب غريبه ي اجتماعي مي نامند و اين به علت موقعيت کاري آن هاست. اولاً معلم بيشتر عمر خود را در بين بچه ها مي گذراند و حتي با والدين هم به وسيله ي بچه ها و براي بچه ها در تماس است. زندگي او هميشه در اطراف مسايل، مشکلات امتحانات و مدرسه مي چرخد و روي هم رفته از زندگي معمولي يک انسان در جامعه محروم است در عين حال معمولاً بچه ها او را از خود نمي دانند زيرا بر آنها حکومت مي کند و بايد به آن ها درس بدهد و آن ها را امتحان کند و دستور بدهد و تنبيه کند. ثانياً معلم در دو جهت زندگي ميکند و از جامعه ي اصلي خود جداست و اکثر دراجتماع زندگي مي کند ولي جزء آن اجتماع نيست نه از لحاظ علمي و نه از لحاظ اجتماعي،چنان که گفته مي شود نقش اصلي معلم برقراري پلي بين دنياي امروز و فرداست يعني او در دو دنياي مختلف زندگي ميکند در حالي که عضو هيچ کدام از اين دو دنيا نيست.

مقایسه جایگاه معلمان در ایران با دیگر کشورها

مطلبي كه در هنگام جستجو در اينترنت در ارتباط با موضوع مقاله ام نظرم را به خود جلب كرد مربوط به سايت آفتاب مي باشد كه خيلي تامل برانگيز مي باشد عبارت است از  :   شغلی که دیده نمی شود.

حتما از این بیلبوردهای گنده در سطح شهر دیده اید که مزین بهاین جمله هستند: «تبلیغات هزینه نیست سرمایه گذاری است.»

در بین کشورهای پیشرفته دنیا این نوع نگاه و امثال این شعار برای تربیت نیروی انسانی و تولید فکر استفاده می شود. روزی پروفسور حسابی در کشوی میز آزمایشگاه خود در کشوری غربی با دسته چکی سفید امضاء مواجه شد؛ به گمان این که شاید مسئولان در صدد امتحان او هستند دسته چک را به مسئول خود تحویل داد و علت این رفتار را جویا شد.

جناب آقای مسئول به پروفسور حسابی توضیح می دهد که شما در حالت تولید علم و کار آزمایشگاهی هستید بنابراین صحیح نیست هربار که به چیزی احتیاج داشتید برای دریافت بودجه به ما مراجعه کنید؛ این دسته چک با تمام برگه های سفیدامضایش برای همین در اختیار شماست. این مثالی بود از میزان اهمیتی که به تولید علم داده می شود. یکی از شاخص های توسعه در هر کشوری همین تولید علم و آموزش منابع انسانی است و در این بین محوری ترین نقش با معلمان است. جایگاه یک معلم در هر کشوریرا می توان با میزان اهمیتی که به علم آموزی، تعلیم و تربیت داده می شود سنجید ومشخص کرد. معلمی در کشور ما فراتر از یک شغل است.

روزگاری معلمان به خصوص در روستاهای دور افتاده در نقش قاضی،پزشک، مشاور خانواده، رابط مردم با مسئولان و.... ظاهر می شدند. هنوز هم بسیاری ازمعلمان برای خانواده ها این نقش را دارند. در این بین یک متر و شاخص دیگر هم برای شناخت واقعی جایگاه معلمان در جامعه (البته از دید مسئولان نه مردم) وجود دارد و آن وضعیت معیشتی آن هاست. اگر به نقش و تأثیر معلم در جامعه به نسبت دیگر مشاغل اشرافداشته باشیم؛ اگر بدانیم جذب و حفظ نیروی انسانی توانمند چه تأثیری در پیشبرد اهداف یک سازمان دارد؟ وقتی بدانیم که دغدغه معاش مانع جدی برای جذب نیروی متخصص و درادامه مسیر پیشرفت آن است می توانیم معیشت این قشر را شاخصی برای درک بهتر جایگاه آن ها در کشور بدانیم. این مقایسه می تواند از چند منظر باشد؛ به طور مثال نسبت به تولید ناخالص ملی کشور، معیشت تمام مردم، درآمد دیگر اقشار جامعه و...

کشورهای ژاپن، آلمان، کره جنوبی و سوئیس جزو کشورهایی هستند که بیشترین حقوق را به معلمان خود می دهند. به طور مثال میانگین درآمد یک معلم درسوئیس طی یک سال معادل ۵۸۵۲۰دلار است، درآمد سالیانه معلمان در آلمان ۴۸۸۰۰دلار و در ژاپن ۴۵۵۱۵ دلاراست. ایرادی که در این مقایسه وجود دارد این است که درآمد کل کشور و معیشت تمامی اقشار در آن لحاظ نشده برای همین مقایسه درآمد یک معلم با سرانه تولید ناخالص ملی روش بهتری است. به عنوان مثال درآمد یک معلم در کره جنوبی ۲۴۲درصد این سرانه، درآلمان ۱۸۰ درصد و در ژاپن ۱۶۰درصد سرانه تولید ناخالص ملی است.

از قرار این توجه به معلم در دیگر کشورها صرفا به معنای علاقه حاکمیت دیگر کشورها به این قشر نیست؛ بلکه میزان توجه آن ها را به ضرورت آموزش نسلها و کاهش دغدغه های معلمان را نشان می دهد و صد البته در این راه بر خلاف نظر حاکم در کشور ما هزینه نمی کنند بلکه سرمایه گذاری می کنند. مگر جز این است که یک معلم با وجود دو شیفت تدریس (حدود ۹ ساعت) و بعد از تدریس در انواع کلاس های تقویتی،کنکور، خصوصی و... رمقی برای به روز کردن اطلاعات، توجه بیشتر به دانش آموز و... ندارد و تنها می شود ماشینی که مدام تکرار می کند. دیگر معلم خوبی هم نخواهد بود چه برسد به یک مربی و حق هم دارد؛ چرا که این عدول از آرمان ها اثر وضعی بی توجهی به جایگاه اوست نه زیاده خواهی خود و هم صنفانش! در تمام کشورهای پیشرفته دنیا، معلمان جزو طبقه ممتاز جامعه محسوب می شوند. به طور مثال درآمد یک معلم در انگلستان ۱۱۴درصد درآمد یک فعال صنعتی است. همین مقایسه در هلند رقمی معادل ۱۷۷ درصد، در کانادا۱۶۳درصد و در ژاپن ۱۸۵ درصد است.

این نسبت در کشورما معادل ۵۰ درصد است. البته مقایسه را در همین حقوق متوقف می کنیم وگرنه در بحث مزایا هم قصه سر دراز دارد،چنان که در پاکستان معلمان نمونه برای مطالعه بیشتر و کسب تجربه سفرهای خارجی دارنداما در کشور ما سفر علمی و... که وجود ندارد؛ حتی بر خلاف ارگان هایی مثل شرکت گاز،وزارت ارتباطات و... تسهیلات جزئی هم برای معلمان فراهم نیست و اگر روز سودای سفربه سرشان بزند می توانند از اقامتی دلنشین در کلاس های مدارس شهرهای مختلف که باموکت آذین شده بهره ببرند!! (نویسنده: امید حیدری فر - جمعه ٢٢ اردیبهشت ۱۳٩۱ )

آري اين است تفاوت ما با كشورهاي پيشرفته جهان . چه بهتر است كه ما هم از جنبه هاي مثبت فرهنگ غرب الگوبرداري كنيم. راستي همكاران عزيز براي روشن شدن تفاوت بهتراست يك ضرب و تقسيمي انجام دهيم . براي مثال در ژاپن : درآمد سالانه ضربدر هر دلار 3000تومان تقسيم بر دوازده ماه مي شود :

       در آمد ماهانه ي يك معلم تومان11378750=12÷3000×45515

 

علت پايين بودن مقام معلمي را درايران :

1- کمبود درآمد معلم .

2-پايين بودن مقام و اعتبار اجتماعي آنان.

3- سنگيني کار حرفه معلمي.

4- جاذبه و کشش بخشهاي پولساز.

5- بي توجهي به شغل معلمي و ترقي نداشتن آنان.

6- روي کارآمدن بعضي اشخاص ناآگاه و ناوارد نسبت به اين شغل.

اين واقعيتي است که سطح درآمد و رفاه معلمان ايران با توجه به هزينه سنگين زندگي در مقايسه با سطح درآمد و رفاه صاحبان ساير حرفه ها خيلي پايين است به اين دليل است که اکثر معلمان به دنبال شغل دومي هستندتا نيازمادي زندگي خودرا برآورند.

اگر معلم از مسائل و مشکلات مادي و رفاهي زندگي آسوده خاطر نباشد نمي توانند به آموزش
و تربيت فراگيران اشتغال ورزد و با تمرکز حواس که شرط اساسي مطالعه است به گسترش دانش و انديشه بپردازد. جاذبه جنبه ي مادي زندگي در جامعه بيشتر افراد را به سوي مشاغل پردرآمد مي کشاند.

در اين جا به برخي ديگر از دلایل و نشانه‏های پایین بودن منزلت‏ اجتماعی معلمان كه در فصلنامه تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره 74 (صفحه 77) آمده است  به صورت تيتر وار اشاره مي كنيم :

1-جوانان مستعد و علاقه‏مند از شغل معلمی استقبال نمی‏کنند و اگر هم به‏ این شغل روی می‏آورند،از روی ناچاری و وجود بی‏کاری در جامعه است.

2-در تعاملات اجتماعی و روابط بین فردی،رفتار مردم و حتی‏ دانش‏آموزان با معلمان ترحم‏آمیز و گاهی تحقیرآمیز است.

3-رسانه‏های گروهی که نمایندهء واقعی افکار مردم محسوب می‏شوند-به‏ ویژه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران-معلمان را افرادی محبوب و در عین حال فقیر و محروم نشان می‏دهند.

4-شاخص‏های منزلت اجتماعی(سطح تحصیلات،دانش،تخصص و صلاحیت‏های حرفه‏ای،طبقهء اجتماعی،حقوق و مزایا و برخورداری از امکانات زندگی و فرصت‏های مختلف)در میان معلمان نسبتا پایین است.

5-خودپندارهء مثبت،اعتمادبه‏نفس و پذیرش خویشتن-که نوعی،بازتاب‏ منزلت اجتماعی تلقی می‏شود-در میان معلمان مرد نسبتا پایین است.

توصیه نامه یونسکو مربوط به مقام ومنزلت معلم

اي توصيه نامه خيلي طولاني مي باشد كه بنده در اين قسمت به برخي از آنها اشاره مي كنم  دوستان علاقمندان مي توانند متن كامل آن را در وبلاگ "مكتب خانه ي من" مشاهده نمايند.

مقدمه: توصیه نامه مربوط به مقام و منزلت معلم در تاریخ 5 اکتبر 1966 در شهر پاریس و پس از کنفرانس بین المللی ویژه مقام و منزلت معلم تهیه شده است. این توصیه نامه با در نظر گرفتن موارد زیر در13فصل و146 بند تهیه شده است. لازم به ذکراست که حق آموزش یک حق انسانی وبنیادی وحیاتی می باشد.

امنیت شغلی

45) - به منظور علاقه مند شدن معلمین به آموزش و پرورش، استخدام رسمی وامنیت شغلی ضروری می باشد .معلمین باید در مقابل تغیرات درون سازمانی یا مدارس حمایت شوند.

46) - معلمین باید در مقابل تحریکات برونی  و بدون دلیل افراد ذی نفوذ که موقعیت حرفه ای  و شغلی آنها را مورد تهدید قرار می دهد ،حمایت شوند.

توصیه نامه یونسکو مربوط به مقام ومنزلت معلم - قسمت سوم

فصل نهم _چگونگی فعالیت ها ی مؤثر تدریس و یاد گیری

85)- از آنجائیکه معلم یک متخصص معتبر و شایسته در کار می باشد ،باید به منظور پرهیز از تحلیل قوای جسمانی و هدر رفتن وقت معلم ،سازماندهی و حمایت لازم صورت پذیرد.

86)- اندازه ی کلاس باید بگونه ای باشد که معلم بتواند به فرد فرد دانش آموزان رسیدگی کرده و توجه خاص مبذول دارد.برای کلاس هایی که تعداد دانش آموزان کم می باشد و یا تعلیم به صورت خصوصی است ،این کلاس مناسب می باشد،ام برای مواردی که تعداد دانش آموزان زیاد می باشد ،باید از وسایل سمعی-بصری استفاده نمود و از انها کمک گرفت.

پرسنل کمکی (دستیار)

87)- مدارس باید با هدف توانمند ساختن معلمین و تشدید دقت آنها در انجام وظایف حرفه ای شان از کارمندان کمکی استفاده کنند .این کارمندان وظایفی غیر از تدریس را بر عهده دارند.

 

وسایل کمک آموزشی

88)- الف)- مسؤولین باید وسایل کمک آموزشی مجهز جهت تدریس دانش آموزان و معلمان فراهم سازند.وسایل کمک آموزشی را نباید به عنوان جانشین معلم قلمداد کرد بلکه به عنوان شیوه ای جهت پیش برد کیفیت آموزش و توسعه ی آموزش به تعداد کثیری از دانش آموزان در نظر گرفت.

ب)- مسؤولین باید پژوهش های مبتنی بر به کار گیری وسایل کمک آموزشی را ترویج دهند و معلمان را به مشارکت فعال در چنین پژوهش هایی ترغیب کنند.

ساعات کار

89)- ساعات کار موظفی معلمان در روز و هفته باید با مشورت سازمان معلمان تعیین گردد.

90) - در تعیین ساعات تدریس، عوامل زیر را که با سختی کار معلم مرتبط است از سایر موارد باید جدا دانست .

الف) - تعداد دانش آموزانی را که معلم در روز و هفته با آنها موظف است کار کند.

ب)- نیاز به فراهم ساختن وقت جهت برنامه ریزی مکفی و آماده سازی درسی و ارزشیابی شغلی.

پ)- تعداد دروس مختلفی را که هر روز جهت تدریس تعیین می شود.

ت)- میزان وقتی را که معلم صرف مشارکت در تحقیق ،در برنامه های آموزشی و فعالیت های فوق برنامه و یل در مسؤلیت های نظارتی و مشاوره ی دانش آموز می کند.

ث)- اهمیت تدارک موقعیتی که معلمین در صورت امکان پیرامون پیشرفت دانش آموز گزارش تهیه کنند و با والدین مشورت کنند.

91)- جهت شرکت معلمان در برنامه های آموزشی ضمن خدمت فرصت لازم را باید فراهم ساخت.

92)- مشارکت معلمین در فعالیت های فوق برنامه نباید سختی مضاعفی را بر معلم تحمیل کند و نباید از انجام وظایف اصلی معلم ممانعت به عمل آورد.

93)- معلمانی که مسؤلیت های آموزشی خصوصی افزون بر تدریس را دارند از ساعت تدریس شان به طور مشابهی کاسته گردد.

تعطیلات سالانه همراه با حقوق

94)- همه ی معلمین می بایست حق برخورداری از تعطیلی کافی در طول سال همراه با پرداخت حقوق کامل را داشته باشند.

مرخصی تحصیلی

95)- 1)- به معلمان باید مرخصی تحصیلی با پرداخت کامل و جزئی حقوق بطور متناوب داده شود.

2)- دوره مرخصی تحصیلی باید جهت اهداف بازنشستگی و ارتقاء شغلی محسوب گردد.

3)- معلمانی که بنا به تشخیص عامه در مناطق محروم خدمت می کنند، باید غالباً از مرخصی تحصیلی بهره مند

115)-  دستمزد معلمین باید :

الف)- انعکاس اهمیت کار این واحد اجتماعی و در نتیجه ارزش و منزلت معلمین باشد. معلمین از زمانیکه مشغول به خدمت می شوند ،مسئولیت های همه جانبه ای بر روی دوش آنها نهاده می شود که می بایست مورد توجه قرار گیرد.

ب)- برای سنجیدن دستمزد معلمین با دستمزدهای پرداختی در دیگر مشاغل می بایست از تشابه و برابری کیفیت کار بهره جست

و...

پايگاه اجتماعي معلم :

پايگاه اجتماعي چيست؟ معلم در ساخت اجتماعي جامعه در كدام پايگاه جاي دارد؟

ماسگروو و تايلوردر بحث جالب خود با عنوان « مشكلات پايگاه و نقش» » به شرايط وخيم « پايگاه ناهماهنگ » اشاره مي­ كنند. اين پايگاه هنگامي موجوديت پيدا مي ­كند كه يك نفر در دو يا چند موقعيت ظاهر شود: براي مثال، استاد دانشگاه فاقد مدرك دانشگاهي باشد! گفتن اينكه در پايگاه يك « معلم » چه چيز هماهنگ ياناهماهنگ است، مشكل مي­ نمايد. قسمت اعظم اين امر به نوع مدرسه­ اي كه در آن تدريس مي­ كند، به نوع شاگردان وي و به موقعيت مكاني مدرسه بستگي دارد. اگر يك معلم در يك موقعيت ويژه به لهجه­ي خاصي سخن بگويد، ممكن است بتوان او را ناهماهنگ دانست. امااگر معلم ديگري به جاي او باشد، احتمال دارد عنوان مذكور درباره­ي او صدق نكند. بخش اعظم آنچه به تدريس مربوط مي­ شود، شخصيت فردفرد معلمان و به قول مارتين­بابر « ارتباط امور با تعليم و تربيت » است.

حرفه ­ي معلمي چنان است كه در آن، راه تحرك عمودي مشخص نيست. به علاوه، در اين حرفه بسياري از افراد تحت فشارهاي موقعيتي خود را در شرايطي مي بينند كه با ويژگي­ هاي آنان مطابقت ندارد. در واقع « با موقعيت عجيبي مواجه مي­شويم كه در آن افراد براي كسب شغل مترصد گرفتن مدرك تحصيلي نيستند، بلكه چون شغل مذكور را بدست آورده­ اند، خواستار گرفتن چنين مدركي هستند. »

 

هم چنين عده­ اي معلم شاغل هستند كه به هيچ وجه ويژگي­ هاي لازم را ندارند و به همين دليل، تحت هيچ شرايطي نمي ­توان آنان را با شغلي كه دارند « هماهنگ » دانست. بدون شك برخي عوامل شخصيتي و اجتماعي وجود دارند كه اغلب برتر و بالاتر از مدارك يا مدارج فرهنگي قرار مي­ گيرند.

ويلسون در تحليل ارزشمند خود از جايگاه معلم يكي ازگفتني­ترين نكات را درباره­ ي حرفه­ ي معلمي مطرح مي ­كند. احتمالاً سخن او هم از نظركلي و هم اقتصادي سنگين­ترين معيار را براي قضاوت به دست مي­ دهد.

پزشكان و قضات در نقش ­هاي اجتماعي خود با افراد نابهنجار و منحرف و با كساني كه جرايمي مرتكب شده اند و به كمك كارشناسان نيازمند هستند، سر و كار دارند. معلم با عرضه­ ي خدمات اجتماعي اجباري با كليه­ي اعضاي جامعه سروكار دارد و اين خدمات با در نظر گرفتن زندگي كليه­ي كودكان 18-6 ساله فرايندهاي بهنجار تلقي مي شود.

بهنجار بودن اين امر را به انضمام يك اظهار نظر بلافصل مي پذيريم. آنچه توجه همه را به خود جلب مي­كند، امور نابهنجار و ضد اجتماعي است و كساني كه با اين امور سروكار دارند ممكن است با نظر ناخوشايند يا عدم پذيرش مواجه شوند. تلقي معلمي به عنوان حرف ه­اي با ارزش و قابل مقايسه با حرفه­ هاي ديگر، مستلزم آن است كه افرادي كه به اين حرفه وارد م ي­شوند و در آن فعاليت مي­ كنند، داراي ضوابطي در سطح بالا باشند. به علاوه، مي ­بايست تعداد افراد شاغل در اين حرفه بسيار زياد باشد تا بتوان آن را با شاغلين حرفه هاي ديگر مقايسه كرد و حرفه­ ي معلمي بتواند از هر لحاظ با حرفه­ هاي ديگر مساوي باشد و به عنوان حرفه ­ي درجه­ي دوم تلقي نشود.

 

ارتقای منزلت اجتماعی معلمان در پرتو ایجاد تشکل‌های علمی و صنفی

مطلب مهمي كه مي توان در خصوص ارتقاي منزلت اجتماعي معلمان به آن اشاره كرد اين است كه در اكثر كشورهاي پيشرفته معلمان هم مانند ساير مشاغل آن جامعه داراي تشكل هاي صنفي مي باشند وجود اين تشكل ها به نظر بنده از دو جهت مي تواند مثمر ثمر باشد : ا- در سايه ي اين تشكل ها امكان بالا بردن دانش و توانائي­ هاي علمي معلمان مهيا مي شود 2- همكاران عزيز به جاي اينكه در مدارس در زنگ هاي استراحت يا سياحت به درد دل در خصوص مشكلات اقتصادي بپردازند و دست آخر با سر خوردگي و افسردگي روانه ي كلاس درس بشوند در اين تشكل ها از حق و حقوق خود دفاع مي كنند. 

در اين خصوص به مقاله اي كه در سايت همشهري آنلاين توسط آقاي غلامرضا كريمي استاد دانشگاه تهران به رشته ي تحرير آمده اشار ه مي كنيم :

معلمان جزو مفاخر و نیروهای ارزشمند جامعه ایران هستند. آنها به خاطر خدمات بی‌دریغ در راه آموزش عمومی و تخصصی، به خاطر ایثارگری‌ها و استقامت و قناعت اخلاقی‌شان و علاقه‌مندی و عشق به کودکان و جوانان سزاوار صمیمانه‌ترین احترام‌ها هستند لذا امروز که مصادف با سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری است به‌عنوان روز معلم نامگذاری شده است.

میان مسائل و موضوعات مختلفی که درخصوص شغل معلمی وجود دارد مهم‌ترین دغدغه‌ فراروی آنها منزلت و جایگاهی است که آنها بین مردم دارند. عده‌ای معتقدند به‌خاطر اینکه معدودی از معلمان از ویژگی‌ها و صلاحیت‌های تخصصی لازم برخوردار نیستند موجب تنزل جایگاه کل معلمان شده‌اند و عده‌ای دیگر معتقدند چون توان مالی معلمان به نسبت سایر اقشار پایین‌تر است پایگاه اجتماعی آنها تضعیف شده است؛

پس برای رفع این نقیصه عده‌ای از مسئولان مرتبا در بوق و کرنا می‌کنند که مثلا مبلغ محدودی به حقوق معلمان اضافه شده یا سعی می‌کنند تسهیلات حمایتی خاصی برای آنها فراهم کنند اما عده‌ای هم معتقدند چون معلمان از تشکل صنفی مشخص و قوی برخوردار نیستند و گام جدی برای بالا بردن دانش و توانایی‌های علمی آنها از طریق این تشکل‌ها برداشته نمی‌شود نمی‌توانند مطالبات خود را به‌صورت مشخص مطرح کرده و به طریق صحیح آنها را پیگیری کنند لذا جایگاه و منزلت آنها تنزل یافته است.

از آنجا که معلم به‌عنوان اسوه تربیتی و سازمان‌دهنده فرصت‌های متنوع برای احیا و ارتقای مراتب حیات طیبه متربیان است و همچنین معلم تصمیم‌ساز در فرایند برنامه‌ریزی درسی تلقی می‌شود، اگر در جامعه از منزلت بالایی برخوردار نباشد و ارزش واقعی او در رسانه‌های گروهی منعکس نشود او نمی‌تواند در انتقال ارزش‌ها و کمک به رشد همه جانبه دانش‌آموزان به‌طور موثرتری عمل کند. معلمی که می‌خواهد عامل انتقال‌دهنده ارزش‌های فرهنگی و علوم و فنون مختلف به دانش‌آموزان و حتی شکل‌دهنده افکار و ایده‌آل‌های آنها باشد باید تمایزات جدی با سایر اقشار و گروه‌ها داشته باشد تا بتواند جایگاه و اعتبار برجسته در جامعه پیدا کند.

در نگاه اول جذب نیروهای متخصص و مجرب و ارتقای سطح آموزش‌های دانشگاهی و حین خدمت و همچنین افزایش حقوق و مزایای این شغل، مهم‌ترین عوامل در ارتقای جایگاه و منزلت معلم به‌نظر می‌رسد اما اگر همین اقدامات و فعالیت‌ها با مشارکت فعال و مداخله جدی خود معلمان صورت گیرد خیلی بهتر از آن است که توسط دولت انجام شود.
تجربه کشورهای مختلف جهان به‌ویژه نظام‌های آموزشی موفق بیانگر این است که اتحادیه‌ها و انجمن‌های علمی و صنفی می‌توانند مهم‌ترین عامل در حرفه‌ای شدن شغل معلمی و فرایند ارتقا در آن و همچنین بالا بردن دانش، توانایی‌ها و مهارت‌های علمی و آموزش معلمان باشند؛ در آن صورت است که معلمان به‌عنوان هدایتگران و قشر مرجع جامعه تلقی خواهند شد که گروه کثیری از مردم اعم از جوان و نوجوان و بزرگسال با آنها در ارتباط نزدیک هستند و روند انتقال ارزش‌ها سریع‌تر و مناسب‌تر صورت خواهد گرفت.

خوشبختانه در سایه تصویب اسناد بالا‌دستی نظیر سند ملی آموزش و پرورش و اسناد پشتیبان آن بر ضرورت تشکیل سازمان‌ها و انجمن‌های علمی معلمان که امکان مشارکت قانونی آنان را در تصمیم‌گیری‌ها فراهم کند تاکید شده و حتی مسئولیت ارزیابی و صدور پروانه اشتغال یا تمدید آن بر عهده انجمن علمی معلمان گذاشته شده است ولی تا اجرایی شدن این تصمیمات زمان و فاصله زیادی وجود دارد. بنابراین منزلت‌یابی معلمان در جامعه از درون وزارت آموزش و پرورش و با ارزش‌گذاری و اعتبار‌دهی به انجمن‌ها و تشکل‌های علمی و صنفی معلمان و واگذاری اختیارات ارتقای شغلی به آنها، می‌تواند شروع منطقی برای این فرایند باشد.

پيشنهاداتي جهت ارتقاي منزلت اجتماعي معلمان :.

1- تشكيل اتحاديه هاي صنفي معلمان براي : الف- بالا بردن دانش و توانائي­ هاي علمي معلمان

ب- دفاع از حق و حقوق معلمان

2-بالا بردن منزلت اجتماعي و بيان ار

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 29 فروردين 1393برچسب:, ] [ 7:23 بعد از ظهر ] [ بهرامی ]
[ ]